شعرایرج مظلوم سامانی | |||
ذهنم شبیه وسوسه ی ذهن آدم است
ایندفعه سیب نیست، تماشای مریم است
زیر و بم نگاه فریبای نادرش
تجویز انتهائی آرامش غم است
لبها چنان به خنده که انگار عید فطر
گیسو چنان سیاه که گوئی محرم است
دستم به تار دامن او محکم است و او
پشتش به دستهای خداوند محکم است
می گفت: بیت آخری از من بساز ،ماه
گفتم نخواه! قافیه ی در خورت کم است
یکباره از زبان خدا داد زد که نه!
زیباترین قافیه تکرار مریم است
63023:کل بازدید |
|
4:بازدید امروز |
|
3:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
انجمن شعر | |
پرسه زن بیتوته های خیال | |
موضوعات | |
یک جهنم شعر شعر جام سعر ناب | |
اشتراک | |