شعرایرج مظلوم سامانی | |||
![]() |
سرو آزادم و از باد لجم میگیرد
تو مرا برده ای از یادلجم میگیرد
من از آن گونه ی سرخی که اگر می پژمرد
به کسی بوسه نمیداد لجم میگیرد
زخم این کوه به انگشت خریدن تا کی؟
دارد ازدست تو فرهاد! لجم میگیرد
کاشکی صبحدمی حنجره ها باز شوند
که ازین قحطی فریاد لجم میگیرد
می روم گوشه ی دنجی وشبی میمیرم
تاازین مسخره آباد لجم میگیرد
به خدا نامه نوشتم که بداند رک و راست
که ازین طبع خداداد لجم میگیرد
63731:کل بازدید |
|
7:بازدید امروز |
|
5:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
![]() | |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
| |
انجمن شعر | |
پرسه زن بیتوته های خیال | |
موضوعات | |
یک جهنم شعر شعر جام سعر ناب | |
اشتراک | |