شعرایرج مظلوم سامانی | |||
![]() |
تفتیده تر از کویر لوتم مریم!
آرام و خموش روبروتم مریم!
آهسته نیا چنانکه سهراب نوشت
بگذار که بشکند سکوتم مریم!
سرو آزادم و از باد لجم میگیرد
تو مرا برده ای از یادلجم میگیرد
من از آن گونه ی سرخی که اگر می پژمرد
به کسی بوسه نمیداد لجم میگیرد
زخم این کوه به انگشت خریدن تا کی؟
دارد ازدست تو فرهاد! لجم میگیرد
کاشکی صبحدمی حنجره ها باز شوند
که ازین قحطی فریاد لجم میگیرد
می روم گوشه ی دنجی وشبی میمیرم
تاازین مسخره آباد لجم میگیرد
به خدا نامه نوشتم که بداند رک و راست
که ازین طبع خداداد لجم میگیرد
سرتا سر خویش را اگر گشت کنیم
شوری نشود به زندگی دشت کنیم
پائین تر ما هزار دریا موج است
از کوزه ی خویشتن اگر نشت کنیم
63604:کل بازدید |
|
7:بازدید امروز |
|
4:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
![]() | |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
| |
انجمن شعر | |
پرسه زن بیتوته های خیال | |
موضوعات | |
یک جهنم شعر شعر جام سعر ناب | |
اشتراک | |