• وبلاگ : شعرايرج مظلوم ساماني
  • يادداشت : مريم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    احسنت...الحق که زيباست...
    سلام خسته نباشيد.شعرهاي خوبي داشتين خوندمشون اقاي ساماني

    سلام//خوش امدي به كلبه ي محقر م

    و خوشحال شدم كه از سرزمين همسايه ي من هستي اميد وارم بتوانيم بيشتر از پيش در ارتباط خويش بكوشيم

    تقديم به تو خوب من

    افسانه شد كبوتر بال از خيال ما رفت***پزمرده شد شقايق همراه بال ما رفت

    تن مانده چون فسيلي در موزه ي مروت***انكه نگشته هرگز جوياي حال ما رفت

    ........................................////////////////..................

    غريبي تخم غم در سينه ام كاشت***كدورت در دل ايينه ام كاشت

    غريبي هستيم را در خزان برد***به دل گلهاي زرد كينه ام كاشت

    ////////////.......................................///////////////

    موفق باشي و از يادم نبري

    + يك دوست 

    سلام بر رفيق روزهاي خوب ... ايرج

    و چشمهايم را كه مي بندم ايرج ، صدايت غوغايي به پا مي كند كه هيچ كس نمي دانست جز من و دلم كه چه كشيد و افسوس از آن روزهاي خوشي كه گذشت !

    پاسخ

    كدام دوست عزيز؟راهنمائيم كنيدلطفن

    سلام

    نمي گيرد

    نپنداري مگر صياد كمان از سر نمي گيرد

    همان آهودر اين صحرا فغان ديگر نمي گيرد

    بريز آن موي شبگيرت به رويت يك دمي از نو

    مگر عاشق سراغت را زهر دلبر نمي گيرد

    كمند زلفتان گويا اسيران را زخود بيند

    سخن از دل برايتان از اين بهتر نمي گيرد

    زميخانه گذر كردم همي مستي نديدم من

    چرا اين محفل عرفان يكي ساغر نمي گيرد

    بسي هجران تو ديدي چون زمن جواين سخن راتو

    در اين هجرانِ غم نامي چرا كس بر نمي گيرد

    سرا پرده به اندوهي مگر شادي نداري تو

    همي گويد ترا مردم زرو زيور نمي گيرد

    منم يوسف نويسم بس سخن ازدل به هر نقشي

    سخن ازجان فراوان بس همي دفتر نمي گيرد

    براوو

    براوو آقاي ساماني شعر بسيار زيبايي بود ، تمام وبلاگتون

    و خريد و آزاد كرد .

    جاري باشيد وسبز

    سلام دوست خوبم .

    ممنون از حضور پرمهرتان . شعري بغايت زيبا را در وبلاگتون خواندم و لذت بردم .