• وبلاگ : شعرايرج مظلوم ساماني
  • يادداشت : خيال خام.....
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام .

    انتخاب خوبي داريد . شعر زيبايي است . دستتان درد نكند .

    سلام آقاي ساماني

    يه شعر جديد گذاشتم نمي ياي؟

    حتما بيا؟؟؟

    ياس ياعلي

    سلام

    خوبيد آقاي ساماني ، خانواده خوب هستن.

    خدا رو شكر

    راستي معذرت چند وقت مزاحم نشدم برسم روستا ميام پيشتون

    چند تاي جديد شعر گفتم .

    فكر كنم اين آخري خوب شده

    سلام. خوبين؟

    ميخواستم اينو برام نقد كنين:

    از دور ٍاتاق چشمتان برق ميكشد

    و پنجره را به سوي شب غرق مي كشد

    ديوار‏ ٍميان من تو مي خندد

    اين فاصله است كه بينمان فرق مي كشد

    + احمد 
    مهرباني را از كودكي آموختم كه وقتي در دفتر نقاشيش نقاشي ميكرد خورشيد را سياه كشيد تاپدرش زير آفتاب سوزان نباشد

    سلام خوبين؟

    بابت اون اشتباه خيلي شرمنده...قصد جسارت نداشتم فكر كنم اينو بگم شايد منو به خاطر بياريد..

    شب شعر غدير يادتونونه با تلفن من به آقاي جواد اسلامي اول زنگ زدين.... من از دوستان نزديك محسن صدرينيا هستم كه بيشتر اوقات با اونم!!!(اصلا چه فرقي داره كه منو بشناسين!!منم نميدونم!!!

    به هر حال خيلي زيبا بود ممنون از خوش سليقه بودنتون)

    موفق باشن

    فعلا